شوری ز دو عشق در سر ماست


شوری ز دو عشق در سر ماست

شوری ز دو عشق در سر ماست


شوری ز دو عشق در سر ماست

شوری ز دو عشق در سر ماست


شوری ز دو عشق در سر ماست

شوری ز دو عشق در سر ماست


شوری ز دو عشق در سر ماست

شوری ز دو عشق در سر ماست


شوری ز دو عشق در سر ماست

شوری ز دو عشق در سر ماست


میدان دل از دو لشکر آراست

میدان دل از دو لشکر آراست
میدان دل از دو لشکر آراست
میدان دل از دو لشکر آراست
میدان دل از دو لشکر آراست
میدان دل از دو لشکر آراست
میدان دل از دو لشکر آراست
میدان دل از دو لشکر آراست
میدان دل از دو لشکر آراست
میدان دل از دو لشکر آراست
میدان دل از دو لشکر آراست
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
از یک نظرم دو دلبر افتاد
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
وز یک جهتم دو قبه برخاست
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
خورشید پرست بودم اول
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
اکنون همه میل من به جوزاست
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
در مشرق و مغرب دل من
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
هم بدر و هم آفتاب پیداست
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
جانم ز دو حور در بهشت است
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
کارم ز دو ماه بر ثریاست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
گر یافته ام دو در عجب نیست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
زیرا که دو چشم من دو دریاست
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
بالله که خطاست هرچه گفتم
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
والله که هرآنچه رفت سوداست
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
خاقانی را چه روز عشق است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
با این غم روزگار کور است
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
روزی دارد سیاه چونانک
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست
دشمن به دعای نیم شب خواست